پيام دوستان
+
سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
* راوندي *
103/1/6
.:راشد خدايي:.
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد... ان شاالله دوباره از محضرتان بيشتر استفاده کنيم
.:. ميثاقي نــو .:.
سلام استاد بزرگوار..
شبستان نور
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
||عليرضا خان||
چقدر دلتنگتم :'(
+
هر آن چه در قلب ميگذرد را
نميتوان گفت،
براي همين خدا آه،
اشک،
خواب طولاني،
لبخند سرد و
لرزش دستان را خلق کرد...
sobhan
102/12/18
هرانچه أز نظرت ميگذرد پژواك رفتار خوب و بد توست اگر باورت اين بود كه لايق زنده بودني پس باخاطر قرص فرداي موعود را أز نظرت مي گذراني و اگر أز مسير منحرف شدي بازهمان خاطرات شيرين زندگيت را صدبار مطمئن تر در پيش مي گيري انچه در تصور جاريست چه خوب چه بد چه بلرزي چه به خواب طولاني متوسل شوي فرقي بهال ذهن پوياي تو ندارد رو فقط زمان ابتلايت به تقديرت را خالي أز تكاپوي انچه أز دهنت گذشته مي نمايي
+
[تلگرام]
برخي آدمها شمارا ترک مي کنند،
اما اين پايان داستان شما نيست.
اين پايان نقش آنها در داستان شماست…
sobhan
102/12/18
+
پشه عزيزم!پشه خوب و مهربان!!!عزيزم مگه پاييز نشده؟؟؟! مگه نه اينکه بوي خوش ماه مهر به مشام رسيده؟؟!! خب؟ عزيزم مگه تو درس و مشق نداري؟!!هان؟!!خب برو سر درس و مشقت ديگه..چي ميخواي از جونم آخه...؟ جاي سالم نداشتي رو دست و صورتم، بيام به معلمت بگم هان؟!!!کاربراي عزيز شما يه چي. بهش بگيد!!!!:-*:)
* راوندي *
102/11/22
اعصاب نذاشته که واسم.... يکي رو ميکشي. يکي ديگه مياد گرفتاري شدم..پاييز و زمستون که ميشه زرنگتر ميشن انگار زودي جيم ميشن لامصب ها
پشه بيچاره تقصير نداره اين بوي شماست و خون زلال شما که اون رو به خوردن و مکيدن شيره وجود شما تشويق مي کنه اونچه که براي شما يک نيش و يک سوزش چند ثانيه اي براي اون غذا و شيره جان گاهي اينقدر درگير نقشه هاي پليد و اسکناس و جون عزيزتون ميشيد که آسمون قلمبه هم نمي تونه شما رو از حال و نقش موزيانه ذهن موزي تون بيرون بکشه ولي اين پشه با اون نيش ريزش کاري که آسمون قلمبه اثر نداشت رو به حق بجا مياره
+
نكه در راحت و تنعم زيست
او چه داند كه حال گرسنه چيست
حال درماندگان كسي داند
كه به احوال خويش درماند
عارفانه هاي يک دوست
102/11/11
+
[تلگرام]
تو مطلع شعري من بيت آخِرم
لبخند ميزني باور نميکني
تو ميهماني و من يک مسافِرم
حرفي نميزني باور نميکني
يک عمر مومني صد دل کافِرم
اخمي ميکني باور نميکني
يک ماه سرديُ، يک فصل گرمترم
فکري نميکني باور نميکني
يک جان عذابمو ني عقل در سرم
پلکي نميزني باور نميکني
غمبار اشکمُ سرمست خنده اي
جيغي نمي کشي باور نميکني
يک شب ميروي صبح ش جنازه ام
باور نميکنم باور ميکني
پاييز98 #آببر
my writings
102/11/9
سلام ممنون/ مادر هماي عزيز يک شاعر و يا يک نويسنده در ذهنش بايد مخاطب هاي گوناگوني داشته باشه / جناب تبريزي قطعا به ناموزون بودن شعر آگاهم و فقط از روي دوست داشتن و فاصله نيفتادن با شعر و فرهنگ اين چند سطر رو روي کاغذ آوردم قطعا اين فيد در مقابل اشعار وزين هم بلاگي هاي جان بسيار ارزش کمتري دارد
محب
102/8/13
+
سلام
گوشي ام رو دزديدن مجبور شدم رو رايانک تلگرام رو نصب کنم
در حين نصب يهو ياد اينجا افتادم
راستش بعد اين همه مدت که نبودم فک نميکردم اصلا آشنا وجود داشته باشه
خوشحالم که يکبار ديگه دوستان قديمي رو ميبينم
كيوان گيتي نژاد و
102/7/16
Miss fatima
102/7/12
+
صبرت که تمام شد ، نرو....<br>معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود ......<br>
مهرباني #
102/7/1
{a h=jadekhatereha}سحربانو{/a} سلام ، اگه ممکنه اسم نويسنده و عنوان اين کتاب رو بنوسيد ، خيلي دوست دارم بدونم.
2 فرد دیگر
45 فرد دیگر